ممکن است سؤال شود: تکلیف و وظیفه و مسئولیت ما دربارهی معاملهی قرن روشن است اما آیا در توانمان هست مقابل این معامله بایستیم؟ بله.
کانون پروژهی امریکا و صهیونیزم همیشه وجود و تقویت و تثبیت حکومت اسرائیل و عادیسازی وجود آن در منطقه بوده است تا اسرائیل محور حیات سیاسی، امنیتی، اقتصادی و… در منطقه باشد.
هدف معاملهی قرن آن است که هر صحبتی دربارهی قدس و سرزمینهای ۱۹۴۸، کرانهی باختری، نوار غزه، پناهندگان فلسطینی سرتاسر جهان یا حکومت مستقل فلسطینی با هر مساحتی باید پایان یابد و از محاسبات خارج شود.
پس از پیروزی مقاومت در لبنان در سال ۲۰۰۰ و آغاز انتفاضهی الاقصی در فلسطین و ظهور قدرت مقاومت و جنبشهای مقاومت در منطقه، امریکاییها تلاش کردند ابتکار عمل را بار دیگر به دست بگیرند و حوادث ۱۱ سپتامبر را بهانه قرار دادند، افغانستان را اشغال کردند، عراق را اشغال
پس از ۲۰۱۱ و با وقوع انقلابهای مردمی واقعی -طبق فهم ما- و با بروز نواقص در این انقلابهای مردمی و فقدان رهبران مردمی همگانی و پروژههای شفاف، سردمداران امریکا با همکاری برخی نظامهای عرب توانستند بر انقلابهای مردمی جهان عرب تسلط پیدا کنند و آنها را از مسیر طبیعیشان منحرف کنند یا کارشان را بسازند و مصادرهشان کنند و به سمت و سوی اشتباه بکشانندشان. همچون حوادث سوریه.
دل بستند که در این سالها و از طریق این -در واقع- زلزلههایی که در بسیاری از کشورها و جوامع ما رخ داد، این امکان را بیابند که در لحظهی خستگی و سستی، معاملهشان را به ملتهای عرب و اسلام و همهی کشورها و دولتها تحمیل کنند. این اتفاقی است که از ۲۰۱۱ تا امروز افتاده است. نمیتوانیم انکار کنیم جوامع و کشورها و ملتهای عزیز منطقهمان بسیار درد کشیدند و خسته و کمخون شدند.
چیزی که مقاومت فلسطین در اوج قدرتش در دههی ۷۰ در زمان حضور در لبنان و جنوب لبنان داشت چه چیزی بود؟ سلاح و تجهیزات و نفرات و امکانات و موشک داشت اما بیشترین کاری که مقاومت فلسطین میتوانست انجام دهد، انجام عملیاتی مرزی، عملیاتی در نوار اشغالی سابق، عبور از مرزها یا تحریک برخی مجموعهها داخل فلسطین بود که البته این موضوع اخیر بعدها بسیار سخت و غیرممکن شد. موشک هم فقط کاتیوشا داشت. یعنی در دورترین حالت ۱۹ یا ۲۰ کیلومتر. چیز دیگری هم ماند؟ همین بود. تلآویو، عسقلان و بئر سبع به کلی از موشکهای فلسطینی برکنار بودند. اینها همه دور بودند و کسی بهشان فکر نمیکرد. اما امروز مقاومت فلسطین در چه وضعیتی است؟
نیروهای مقاومت فلسطین میتوانند در لحظهی جنگ بزرگ در منطقه بر مساحتهای بسیار گستردهای از خاک فلسطین در حومهی نوار غزه تسلط پیدا کنند.
دیروز از برخی فرماندهان این گروهانهای جهادی شنیدیم که میگفتند ما در حال نزدیک شدن به معادلهی بمباران تلآویو در ازای بمباران غزه هستیم. این یک تحول عظیم، بزرگ و شاخص در معادلهی نبرد است.
سوریه از آنچه برایش تهیه دیده بودند عبور کرد. داعش و تکفیریان و بقایای جبههی النصره که برای نابود کردن سوریه و ارتش سوریه و ورود به لبنان و ویران کردن آن و ورود به عراق و ویران کردن آن و رفتن به سراغ ایران و جنگ با آن و نبرد در همهی منطقه با همکاری و هماهنگی با اسرائیل آورد شده بودند، سقوط کردند و از هم پاشیدند و نفسهای آخرشان را میکشند. و در عین حال هر روز اطلاعات تازهای از سطح همکاری اسرائیل با گروههای مسلح جنوب سوریه برملا میشود.
سوریه از دسیسهها عبور کرد و همچنان در جایگاه خود در جبهه و خط مقاومت قرار دارد و قدرت و سلامتش را با شجاعت و صلابت باز خواهد یافت.
میخواهم به همهی کسانی که حملهی این پهپادها را به اهداف نفتی سعودی محکوم کردند بگویم: در اخلاق و انسانیت و وجدان خودتان بازنگری کنید. شما حمله به لولههای نفت را محکوم میکنید در حالی که چهار سال در برابر یک ملت عرب، مسلمان، مستضعف و فقیر که شبانهروز کودکان، زنان و مردانش کشته میشود و سنگ و انسانش به آتش کشیده میشوند سکوت کردید؟ مثل اهالی قبرستان ساکت بودید و زبانهایتان را قورت داده بودید. سپس وقتی چند لولهی نفت در سعودی صدمه دید به رقابت و سبقت گرفتن برای نزدیکی و چاپلوسی برای آل سعود میپردازید؟
برخی در زمینهی قدرتهای منطقهای مثلا میگویند امروز اولین قدرت منطقهای، سعودی است. خیلی خوب! رهبر خط مقابل، آقای ترامپ است. وی دربارهی این قدرت منطقهای عظیم یعنی سعودی چه میگوید؟ میگوید هواپیماهای شما بلند میشوند اما اگر ما نباشیم فرود نمیآیند! میگوید اگر ما از شما پاسداری نکنیم دو هفته هم دوام نمیآورید. میگوید اگر ما از شما دفاع نکنیم یک هفتهای باید فارسی یاد بگیرید. البته من نمیفهمم چگونه میخواهند یک هفتهای زبان فارسی یاد بگیرند! اینها عربی هم بلد نیستند صحبت کنند! این قدرتها اسمشان قدرت منطقهای هست اما قدرت درونی ندارند. وجود، بقا و قدرت ظاهریشان متکی به امریکا، غرب، سی.آی.ای، دستگاههای اطلاعاتی و ناوها و پایگاههای نظامی امریکاست.
من نمیگویم اسرائیل ضعیف است. این حرف غیر واقعی است. اسرائیل یک حکومت قدرتمند است. اسرائیل یک ارتش است که حکومت برایش ساختند. اما همین اسرائیل در سال ۲۰۱۹ از همیشه ضعیفتر یا کمتوانتر است. چطور؟ خود فرماندهان سیاسی و نظامی اسرائیل میگویند: سالهای سال است اسرائیل با این همه ادعای نظامیاش نتوانسته حتی در یک نبرد به پیروزی قطعی برسد.
امروز فرماندهان اسرائیلی میگویند در هر جنگی در آینده ما نیازمند حضور امریکاییها در کنار خودمان هستیم. اسرائیل کی چنین بوده است؟ یکی از اهداف اعلامشده برای حضور ناوهای نظامی امریکا در منطقه، حفاظت از حکومت اسرائیل در برابر خط مقاومت است. اسرائیل کی نیازمند کاروانهای نظامی اسرائیل برای حفاظت از این رژیم در برابر مقاومان بوده است؟
ترامپ در حال انجام چه کاری است؟ او به جهان فشار روانی عظیمی میآورد و در حال جنگ روانی است اما امریکا دیگر آن امریکای قدیم ۲۰، ۳۰، ۴۰ و ۵۰ سال قبل نیست. امریکا سپاهیانش را به منطقه فرستاد و از لبنان، عراق، سومالی و… شکستخورده و خردشده و مصدوم خارج شد و در افغانستان و یمن همچنان کشته میدهد. به همین علت با هر اشارهای نسبت به نیروهایش نگران میشود.
امام خامنهای چند روز پیش گفتند طبق گزارش رسمی وزارت کشاورزی امریکا، ۴۰ یا ۴۱ میلیون امریکایی در آستانهی گرسنگی یا گرفتار سوء تغذیه هستند. این همان امریکایی است که میخواهد با همهی جهان دربیافتد.
ترامپ از همهی رئیسجمهورهای قبلی انتقاد کرد که ارتش امریکا را به این منطقه فرستادند و به نیابت از کشورهای منطقه جنگیدند و بیهوده ۷ هزار میلیارد دلار در منطقه خرج کردند. این ترامپ با این اندیشه، فرهنگ، ذهنیت و محاسبات آیا مرد و فرمانده جنگ است؟ نه، به مسئلهی اقتصاد دل بسته.
اردن امروز نگران معاملهی قرن است چون میترسد معاملهی قرن، اردن را به وطن جایگزین فلسطینیان تبدیل کند و سلطنت هاشمی به پایان برسد و [فلسطینیان] هر از چندگاهی برایشان مشکلات امنیتی، سیاسی، اقتصادی و… درست کنند.
حتی مصر، فارغ از موضعگیری علنیاش، از آیندهی معاملهی قرن نگران است و «اگر» چنین معاملهای انجام بپذیرد اصلا نمیداند جایگاه و نقش منطقهایاش پس از آن چه خواهد بود. چون معاملهی قرن سه پایه دارد: امریکا، اسرائیل و سعودی و دیگران باید دنبالهرو باشند.
اینها تحلیلهای بنده نیست. خود ترامپ و پومپئو و همهشان میگویند امروز همهی تمرکز را روی ایران قرار دادهاند چون وقتی ایران را محاصره و تحریم کردیم و تحت فشار قرار دادیم، همهی این خط تضعیف میشود و فرو میپاشد و در هم میریزد. محاسبات مالی انجام دادند و آخر ماهها منتظرند ببینند حزب الله حقوق داده است یا نه! همهی نگاهها به سمت ایران است. دیروز برادران غزه میگفتند امت از ما دست برداشت و ایران در کنار ما ایستاد و با پول و سلاح از ما پشتیبانی کرد. این واقعیت دارد. به همین علت به سراغ ایران رفتند. همهی فشار را روی ایران متمرکز کردند.
«جنگ نخواهد شد» به علت رفتار اخلاقی دیگران نیست. اگر ایران ضعیف بود جنگ مدتها قبل رخ داده بود. سطح کینه و حقد و دسیسهچینی عربی، خلیجی، امریکایی، اسرائیلی و صهیونیستی علیه ایران به حدی است که اگر ایران ضعیف بود مدتها پیش جنگ شده بود.
آقای ترامپ و دولت و دستگاههای اطلاعاتیاش خوب میدانند جنگ علیه ایران به مرزهای ایران محدود نمیشود. جنگ علیه ایران یعنی سرتاسر منطقه شعلهور خواهد شد و همهی نیروها و منافع امریکا در منطقه ریشهکن خواهند شد و همهی توطئهگران و دسیسهچینان هزینه خواهند داد و اسرائیل و آل سعود اول از همه. برای آقای ترامپ اهمیتی ندارد که چه کسی میمیرد و چه کسی زنده میماند اما میداند وقتی منطقه شعلهور شود و قیمت هر بشکه نفت به ۲۰۰ و ۳۰۰ و ۴۰۰ دلار برسد در انتخابات شکست خواهد خورد. معادلهی قدرت این است.
خطاب به آن بدبختهایی که میخواهند ترامپ بیاید به جایشان بجنگد و از آنها و کینههایشان دفاع کند میگویم: عموجان، ترامپ مستخدم شما نیست، شما مستخدم او هستید. شما ابزارهای پروژهی او هستید. او ابزار پروژه، بلندپروازیها و کینههای شما نیست. محاسبات او با شما فرق میکند. محاسبات او میلیون و میلیارد و دلار و نفت است. با شما متفاوت است.
اولویت ترامپ جنگ اقتصادی علیه ایران است. در حال حرکت به سمت جنگ اقتصادی با چین نیز هست. ونزوئلا که کنار خودشان است. آنجا که دیگر ایران نیست. اولویتش علیه ونزوئلا نیز جنگ اقتصادی است. در مورد کرهی شمالی هم اولویتش جنگ اقتصادی است.
ترامپ قاطعانه وجود نقشههایی برای گسیل ۱۲۰هزار افسر و سرباز امریکایی را به منطقه رد کرد. ۱۲۰ هزار تبدیل شد به ۵ هزار. ۵ هزار تبدیل شد به هزار و پانصد. هزار و پانصد تبدیل شد به ۹۰۰. نتیجه آن شد که مأموریت ۹۰۰ سرباز فعلی حاضر در منطقه را تمدید کردند! (خنده)
در بیانیهی اجلاس عرب، در بند اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم، نهم و دهم نام حوثیها و ایران تکرار شده است! ببینید چقدر موضوع برادران یمنی در پسزمینهی اجلاسهایی که سعودیها برای آن فرخوان دادند پررنگ است.
چه میشد اجلاسهای سعودی پس از ناکامی، ناتوانی و نا امیدیهای این کشور و سوء استفادهی تجاری امریکا ازشان به ادبیاتی آشتیجویانه با ایران رو میآورد، آن هم در حالی که ایران چند روز قبل هیئتهایی را فرستاده بود تا بگوید ما آمادهی گفتوگو و امضای تفاهمنامههای عدم تجاوز با کشورهای خلیج هستیم. اگر با ادبیاتی گفتوگویی، گشاده و انسجامآمیز سخن میگفتند، حقوق و امنیت و منافع و عزتشان که ترامپ صبح و شام آن را لگدمال میکند، حفظ نمیشد؟
عاشورای دو سال قبل بنده به روشنی اعلام کردم ما موشکهای نقطهزن داریم و میتوانیم همهی هدفهای لازم داخل رژیم صهیونیستی را بزنیم. امروز نیز در روز قدس و چهلمین سالگرد اعلام روز قدس، بار دیگر در برابر همهی جهان میگویم: بله، ما در لبنان به اندازهی کافی موشک نقطهزن داریم و با این تعداد میتوانیم چهرهی منطقه و معادله را تغییر دهیم.
یک مسئول بلندپایه از من پرسید ایرانیها در لبنان کارخانهی ساخت موشک نقطهزن ندارند؟ گفتم ایرانیها نه کارخانهی موشک نقطهزن دارند و نه کارخانهی موشک غیرنقطهزن و نه هیچ کارخانهی دیگری. (خنده)
به امریکاییها هیچ ربطی ندارد در لبنان کارخانهی موشک نقطهزن وجود دارد یا ندارد. این اسرائیل در همسایگی ما موشک میسازد، هواپیما میسازد، تانک میسازد، سلاح هستهای میسازد و سلاح شیمیایی هم میسازد. بروید از آنها بخواهید کارخانههایشان را تعطیل کنند.
یمن سلاحهایش را از کجا میآورد؟ میسازند. اما عقل سعودیها اجازه نمیدهد باور کنند یمنیها آنقدر باهوش هستند که موشک و پهپاد بسازند.
اگر امریکاییها بخواهند این پرونده را باز نگه دارند همهی جهان بدانند ما به زودی در لبنان کارخانهی ساخت موشکهای نقطهزن تأسیس خواهیم کرد.
در چهلمین روز قدس میگویم خط و جبههی ما قدرتمند است. درست است که در سالهای گذشته قربانیهای زیادی دادیم اما به برکت خون شهیدان و جانفشانیها با قدرت و حضور بیشتر بازگشتیم. در کمال قدرت، عزم، ایمان و یقین به همهی شما میگویم: میتوانیم معاملهی قرن را شکست دهیم. ملت فلسطین نیز جلودار این عرصه هستند. وقتی فلسطینیها که صاحبان اصلی این ماجرا هستند در موضعگیریشان دربارهی معاملهی قرن و کنفرانس بحرین اجماع داشتند، هیچ کس نمیتواند بر ما، فلسطینیان و منطقه، چیزی را تحمیل کند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
و الحمد لله رب العالمین و الصلات و السلام علی سیدنا و نبیینا خاتم النبیین ابی القاسم محمد بن عبدالله و علی آله الطیبین الطاهرین و صحبه الاخیار المنتجبین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین
برادران و خواهران، حضار گرامی، السلام علیکم جمیعا و رحمت الله و برکاته.
حضور شما را در مراسم این مناسبت عزیز خوشآمد میگویم و از همهی شما به واسطهی این حضور عظیم در این مناسبت جهادی، ایمانی، انسانی، اخلاقی و مرتبط با دین، عقیده، ایمان، جهاد، اکنون، آینده، سرنوشت، عزت، کرامت، آزادی و اماکن مقدسمان تشکر میکنم. الله (سبحانه و تعالی) در کتاب مجیدش میگوید:«اى اهل ایمان! از خدا بترسيد و سخن بینقص گوييد تا كارهاى شما را اصلاح كند و گناهانتان را بر شما ببخشايد و هر كه الله و پیامبرش را اطاعت كند، قطعا به كاميابى بزرگى نايل آمده است. (احزاب/۷۰-۷۱)» از الله (سبحانه و تعالی) میخواهم که سخنان ما در این برههی حساس، دشوار و سرنوشتساز، «قول سدید- سخن بینقص» باشد.
امروز از اعلام روز قدس و این مناسبت، توسط امام خمینی (قدس سره الشریف) ۴۰ سال میگذرد. امام در سال ۱۹۷۹ این روز را اعلام کرد یا به بزرگداشت آن فرا خواند. در این ۴۰ سال، دشمنان قدس دل بستند که این روز به مرور زمانْ تباه، فروگذاشته یا فراموش شود. فکر میکردند عادت مردم اینگونه است. اما میبینیم که هر روز توجه ملتهای جهان و امت به این روز در حال افزایش و گسترش است. این با وجود تلاشهایی است که میکوشد این روز را روزی ایرانی معرفی کند یا به آن جامهی مذهبی بپوشاند و آن را روزی شیعی بنامد. اما اخلاص و صدق نیت امام خمینی (قدس سره الشریف) از همهی این نیرنگها و حیلهها قدرتمندتر بوده است؛ همچون اخلاص و صداقت همهی رهروان این مسیر که ان شاءالله به آزادسازی قدس میانجامد و توانسته از هر محاصرهای قدرتمندتر باشد. به همین علت امروز به طور ویژه [شاهد بزرگداشت این روز بودیم]. البته کم کم دارد به هفتهی قدس تبدیل میشود! دیروز بعد از ظهر و شب، در بسیاری از شهرها و کشورها و همچنین امروز در منطقهی ما، خاورمیانه -یا به قول امام خامنهای غرب آسیا-، کشورهای آفریقا، چه شمال آفریقا و چه کشورهای دیگر این قاره، اندونزی، مالزی، تعدادی کشورهای اروپایی، برخی شهرهای امریکا، استرالیا و امریکای لاتین شاهد حضور گستردهی ملتها و رویکردهای فکری و دینی و سیاسی مختلف بودیم. برخی هم، به ویژه در بعضی کشورهای اروپایی، متناسب با مجوزی که برای تجمع در میادین یا مسیرهای عمومی گرفتهاند، این مناسبت را فردا، شنبه و همچنین یکشنبه گرامی خواهند داشت. پس این مناسبت الحمدلله در حال گسترش است. طبیعتا توقع هم این بود که این مناسبت این مسیر را طی کند.
بنده امروز چند جملهای دربارهی این مناسبت سخن خواهم گفت. موضوع اصلی سخنانم دربارهی فلسطین، معاملهی قرن، مسئولیت همگانیمان و ارزیابیمان از وضعیت فعلی است. در ذیل این بحث نیز که همهی بخشهایش به هم مرتبط هستند،
دربارهی همهی چیزهایی سخن خواهم گفت که این روزها یا در هفتههای گذشته دربارهی جنگ امریکا علیه ایران گفته شد که البته در روزهای گذشته فروکش کرد. همچنین میخواهم به موضوع اجلاس عرب در مکهی مکرمه بپردازم و سخنانم را با موضوعی لبنانی دربارهی ترسیم مرزها به پایان ببرم. البته در کنار موضوع اخیر، پروندهی حساسی در زمینهی مقاومت و اسرائیل وجود دارد که امروز موضوع ترسیم مرزها را بهانه قرار دادهاند تا در آن باره بر لبنانیها فشار بیاورند. میخواهم امشب دربارهاش صحبت کنم چون اگر صحبت نکنم این موضوع در محافل خاصی مطرح شده است و چند روز دیگر از رسانهها سر در میآورد و ما باید بیاییم واکنش نشان بدهیم. پس اجازه دهید که ما متن اصلی را بنویسیم و موضعمان را دربارهی این موضوع تازه و حساس مشخص کنیم و بعدا اگر کسی خواست حاشیه و تفسیر بنویسد بنویسد.
دربارهی روز قدس. امروز شاهد راهپیماییهای عظیمی در تعدادی از کشورهای جهان بودیم. اما اولین چیزی که باید به آن بپردازیم، تظاهرات مردمی عظیم میلیونی در ایران است. سال گذشته به این موضوع نپرداختیم و آن را طبیعی میدانستیم. بنده رسانههای عرب را دیدم. امسال به این موضوع میپردازیم چون همهی جهان… حتی رسانههای حامی و پشتیبان خط مقاومت، نتوانستند اندازهی واقعی موضوع را به نمایش بگذارند. من رسانهها و تلویزیونهای ایران را نیز نگاه کردم و تظاهراتی بسیار بسیار عظیم را در چندین شهر مشاهده کردم. این پیام خطاب به چه کسانی است؟ چرا میخواهیم به این موضوع بپردازیم؟ ترامپ میگوید هر جمعه در ایران علیه نظام جمهوری اسلامی تظاهرات میشود و ملت ایران علیه حکومت و دولتشان به پا خاستهاند و ایران در حال فروپاشی است و برای تماس با او شتاب خواهند کرد. ترامپ باید همچنان منتظر بماند. درست است که اینها مشغول دعای جوشن کبیر و ابوحمزه و شبهای قدر بودند (خنده) اما ترامپ باید همچنان منتظر بماند تا زیر پایش علف سبز شود. این پیام خطاب به چه کسانی است؟ خطاب به همهی کسانی که دل بسته بودند این ملت عظیمْ خسته، ضعیف یا سست شده یا عقبگرد کرده است. این ملت در سالگرد پیروزی انقلاب یا در دفاع از نظام اسلامی ایران که به همهی ایرانیها مربوط است، تظاهرات نمیکند بلکه در مناسبت مربوط به قدس یعنی آرمانی فلسطینی، عربی، اسلامی و موضوعی مربوط به سیاست خارجی راهپیمایی میکند. میلیونها نفر با دهان روزه ساعتها راهپیمایی کردند. بنده حضور همهی مسئولان جمهوری اسلامی، رؤسا و مسئولان بلندپایه را در راهپیمایی در تلویزیون دیدم. همچنین در تظاهرات قم شاهد حضور مراجع بلندپایه و کهنسال قم بودم. مراجع ۸۰ و ۸۵ و ۹۰ سالهای که همراه مردم شده بودند و این موضع را اعلام میکردند. در هر صورت این پیامی اولا به امریکاست و ثانیا به همهی دولتهای منطقه و ثالثا به همهی ناظران، دلبستگان و مترصدان.
همچنین همچون سال گذشته باید به حجم تظاهرات عظیم در یمن، صنعا و تعدادی از شهرهای یمن و این حضور گستردهی مردم و این ادبیات والا و پرشور رهبران یمنی دربارهی فلسطین و قدس و مقابله با اسرائیل و امریکا بپردازیم. در هر صورت یمنیها کسانی هستند که از طریق حضور در خیابان و عرصه و جنگ -که در طول سخنرانی به آن خواهیم رسید- خود را با قدرت به معادلهی منطقهای و نبرد گسترده در منطقه تحمیل کردند.
وضعیت کشورهای دیگر نیز در حال تحول و پیشرفت است. اینجا یک لیست طولانی داریم. راهپیمایی در فلسطین و در غزه طبیعی بود. در قدس چند نفر به شهادت رسیدند. ترکیه، عراق، سوریه، هند، افغانستان، پاکستان، کشمیر، نیجریه، غنا، مالزی، اندونزی، بلژیک، داخل خود ایالات متحده، روسیه، عمان، تونس، الجزایر، تانزانیا، سیرالئون، گینه و سنگال کشورهایی هستند که بچهها پیگیری کرده و برای ما آوردهاند. طبیعتا فردا به این تعداد افزوده میشود.
همچنین باید به راهپیماییهای مردمی که شب گذشته و امروز در روستاها، شهرکها و شهرهای بحرین انجام شد بپردازم؛ راهپیماییهای که تیترشان: نه به معاملهی قرن و به سوی قدس بود. چون با کمال تأسف، میخواهند اولین گام عملی [معاملهی قرن] در بحرین برداشته شود. علما، ملت و نیروهای سیاسی بحرین به تظاهرات پرداختند تا بگویند هیچ کدام از این کارها که در سرزمینشان انجام میگیرد، مشروعیت ندارد و بحرین و ملت، علما نیروهای سیاسی و اکنون و آیندهاش از این فروگذاری و از سرسپردگی و خضوع نظام بحرین در برابر ارادهی امریکا مبرا هستند.
پس از این مقدمهی مربوط به این مناسبت، وارد بحث خودمان میشویم. امروز در روز قدس، چالش اساسی فلسطین و قدس، معاملهی قرن یا معاملهی ترامپ است. در حالی که امروز شعار یکپارچه در تمام جهان: به سوی قدس و نه به معاملهی قرن یا معاملهی ترامپ است. چون آنچه امروز قدس و فلسطین و قضیهی فلسطین را تهدید میکند، این است. ابتدا از وظایف آغاز میکنیم و سپس وارد تحلیل رویدادها میشویم. وظیفهی ما مقابله با معاملهی قرن است. این یک وظیفهی شرعی، دینی، انسانی، اخلاقی، نژادی، ملی، انسانی، سیاسی، جهادی، انقلابی و… است. طبق همهی معیارها ما چنین وظیفهای داریم. چرا؟ خیلی ساده، چون این معاملهی باطل، معاملهای برای ضایع کردن حقوق فلسطینی، عربی و اسلامی و ضایع کردن اماکن مقدس است. یعنی در زمینهی هیچ معیاری انسان نیاز به استدلال ندارد که این یک معاملهی باطل و یک ننگ و جنایت تاریخی است و بر مبنای همهی شاخصها باید با آن مقابله شود و همه در برابرش بایستند.
ممکن است سؤال شود: تکلیف و وظیفه و مسئولیت، روشن است اما آیا در توانمان هست مقابل این معامله بایستیم؟ آیا میتوانیم آن را متوقف کنیم؟ آیا میتوانیم آن را به شکست بکشانیم؟ بله. قطعا بله ان شاءالله. و همهی واقعیتهایی که دربارهی برخی از آنها صحبت خواهم کرد، چون وقت نیست دربارهی همهاش صحبت کنم، تأکید میکنند که ما در حال حرکت در این مسیر هستیم. امروز سردمداران امریکا، دولت ترامپ، رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای عربی شبانهروز برای اجرا و موفقیت این معامله تلاش میکنند. برخی از کشورهای عربی جدی هستند و برخی دیگر نه. در این باره نیز صحبت خواهم کرد. در مقابل نیز یک خط گسترده و بسیار قدرتمند که توسط بخش عظیمی از افکار عمومی منطقه، جهان عرب، جهان اسلام و جهان پشتیبانی میشود ایستاده است تا نگذارد این معامله انجام گیرد. میان این دو روند و تحرکات در این دو جهت، درگیری هست. آیا ما در حال حرکت در مسیر توهم و سراب هستیم و خودمان را بیهوده خسته میکنیم؟ به هیچ وجه. باید کاملا امیدوار، شفاف و بصیر باشیم. وقتی میگویم ما، منظورم فقط ما لبنانیها نیستیم. منظورم فلسطینیها، لبنانیها، سوریها، عراقیها، ایرانیها، یمنیها و ملتهای عربی و اسلامی و همهی حامیان قضیه و حقوق ملت فلسطین است. باید به شدت امیدوار باشیم که میتوانیم به این هدف برسیم و جلوی وقوع این جنایت تاریخی در منطقه و سرزمینمان را بگیریم.
برادران و خوهران، کانون پروژهی امریکا و صهیونیزم همیشه وجود و تقویت و تثبیت حکومت اسرائیل و عادیسازی وجود آن در منطقه بوده است تا اسرائیل محور حیات سیاسی، امنیتی، اقتصادی و… در منطقه باشد. روی دیگر این موضوع، پایان یافتن و تصفیهی قضیهی فلسطین است. هر صحبتی دربارهی قدس و سرزمینهای ۱۹۴۸، کرانهی باختری، نوار غزه، پناهندگان فلسطینی سرتاسر جهان یا حکومت مستقل فلسطینی با هر مساحتی باید پایان یابد و از محاسبات خارج شود. هدف همیشه این بوده است. اینها به گذشت زمان دل بستند. الآن نمیخواهیم تاریخ بگوییم چون امشب چیزهای زیادی برای گفتن داریم. فقط میخواهم به مرحلهی اخیر اشاره کنم. منظورم از مرحلهی اخیر، مرحلهی فعلی نیست. مرحلهی قبل یعنی از سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۱۱ است. امریکاییها تلاش میکردند موضوع فلسطین را تمام کنند اما به گونهای که شاید خردهریزههایی دست فلسطینیان را میگرفت. پس از پیروزی مقاومت در لبنان در سال ۲۰۰۰ و آغاز انتفاضهی الاقصی در فلسطین و ظهور قدرت مقاومت و جنبشهای مقاومت در منطقه، امریکاییها تلاش کردند ابتکار عمل را بار دیگر به دست بگیرند و حوادث ۱۱ سپتامبر را بهانه قرار دادند، افغانستان را اشغال کردند، عراق را اشغال کردند، خود را به پشت مرزهای سوریه رساندند، لبنان و ایران را تهدید کردند و پروژهای تهیه کردند برای تمام کردن کار همهی جنبشها و کشورهای مقاومت. پروژهای که با فلسطین آغاز شد و سپس [جنگ ۳۳ روزه] سال ۲۰۰۶ لبنان که اگر موفق شده بودند مسیرشان را به سمت سوریه ادامه میدادند و سپس منزوی کردن ایران. همهی ما به یاد داریم، مخصوصا ما لبنانیها فراموش نمیکنیم که خانم کاندولیزا رایس به بیروت آمد و از تولد خاورمیانهی جدید سخن گفت. خاورمیانهی جدیدی که میخواستند اسرائیل را به عنوان یک کشور معمولی، واقعی و قدرتمند در منطقه در آن تثبیت کنند و خردهریزههایی نیز به فلسطینیان بدهند و هر موقعیت، پایگاه یا وجود مربوط به جنبشها یا کشورهای مقاومت را نابود کنند. این پروژه شکست خورد. قبول؟ به بیان مسئله در همین حد بسنده میکنیم تا به صحبت دربارهی مرحلهی فعلی برسیم.
پس از ۲۰۱۱ و با وقوع انقلابهای مردمی واقعی -طبق فهم ما- و با بروز نواقص در این انقلابهای مردمی و فقدان رهبران مردمی همگانی و پروژههای شفاف، سردمداران امریکا با همکاری برخی نظامهای عرب توانستند بر انقلابهای مردمی جهان عرب تسلط پیدا کنند و آنها را از مسیر طبیعیشان منحرف کنند یا کارشان را بسازند و مصادرهشان کنند و به سمت و سوی اشتباه بکشانندشان. همچون حوادث سوریه. خیلی خب، این مرحلهای است که از ۲۰۱۱ تجربهاش کردیم تا چند ماه قبل و همچنان در آن به سر میبریم. امریکاییها و همهی کسانی که به دخالت در -به اصطلاح- بهار عرب پرداختند، میخواستند محصولی فاسد از این بهار عرب برداشت کنند. این ثمرهی فاسد، معاملهی ترامپ و معاملهی کنونی قرن است. به چه چیزی دل بستند؟ دل بستند که در این سالها و از طریق این -در واقع- زلزلههایی که در بسیاری از کشورها و جوامع ما رخ داد، این امکان را بیابند که در لحظهی خستگی و سستی، معاملهشان را به ملتهای عرب و اسلام و همهی کشورها و دولتها تحمیل کنند. این اتفاقی است که از ۲۰۱۱ تا امروز افتاده است. نمیتوانیم انکار کنیم جوامع و کشورها و ملتهای عزیز منطقهمان بسیار درد کشیدند و خسته و کمخون شدند. کشورها، ارتشها، دولتها، ملتها، اقتصاد، امنیت، کینه، حقد، چندپارگی، اختلافات مذهبی، فرقهای، دینی، نژادی، قومی، کشوری، منطقهای و جهتی. اینها درست. آنها فرض کردند که امروز و با آمدن ترامپ -و نمیدانم تعبیر مناسبش چیست- و این فرم تروریستی رسانهای که در شخصیت، ادبیات، دستها، تهدید و ارعاب ترامپ نمود مییابد و با توجه به اینکه امروز همه خستهاند و هیچ کس برای دیگری وقت ندارد و هیچ کس دغدغهی دیگری را ندارد و مردم، نظامها، دولتها، ارتشها و ملتهای سراسر منطقه مشغول خود هستند و هیچ کس نه دربارهی فلسطین دغدغهای دارد و نه قدس، الآن لحظهی مناسب است. اگر تعبیر درستی باشد، این محیط استراتژیکی است که ترامپ، نتنیاهو و دنبالهروانشان در برخی کشورهای عربی وجود آن را برای تحمیل این معامله و سازش و پایان بخشیدن به قضیهی فلسطین و تمرکز کامل بر روی چیزی به نام جمهوری اسلامی ایران فرض گرفتهاند.
معاملهی قرنی که ما وظیفه داریم با آن مقابله کنیم و هر کس از جایگاه خودش در حال مقابله با آن است، چنین چیزی است. اما این تشخیص از سوی امریکا و اسرائیل و برخی از این نظامها یک تشخیص نادرست است. این نشان میدهد که آنها تاریخ را نخواندهاند، آن را نمیفهمند، ملتهای منطقه و خاستگاههای دینی، تمدنی، فرهنگی و فکریشان و ارزشها و اندیشههایشان را نمیشناسند. برخیشان از این افکار بیگانه هستند چون بیگانهاند و برخی دیگر با این افکار نا آشنا هستند چون این به آنها تحمیل شده و وضعیتشان ویژه است. به همین علت در تشخیص دچار اشتباه شدند. اشتباه کردند.
یک ارائهی ساده و سریع داشته باشیم تا ببینیم واقعیت ماجرا چیست. وضعیت خودمان را در خط، مسیر و جبههی مقاومت با وضعیت آنها مقایسه کنیم. آن هم بدون مبالغه. هر کدام از شما یا هر کدام از ناظران میتواند بگوید سید اینجا دارد مبالغه میکند یا نمیکند. بنده امروز میتوانم ادعا کنم خط و جبههی مقاومت، اگر نخواهیم به دههی ۵۰ یا ۶۰ میلادی برگردیم، حداقل از ۱۹۸۲ یعنی در فاصله و مرحلهای که اکثر ما حاضران و نسلهای پس از ما درک کردهایم، از همیشه قدرتمندتر است؛ بر خلاف گفتهی کسانی که میکوشند از سستی و ضعف در گوشه و کنار صحبت کنند. چه نشانهای برای این موضوع وجود دارد؟ رخدادها.
از فلسطین و غزه و مقاومت فلسطین آغاز میکنم. بیشترین چیزی که مقاومت فلسطین در اوج قدرتش در دههی ۷۰ در زمان حضور در لبنان و جنوب لبنان داشت چه چیزی بود؟ سلاح و تجهیزات و نفرات و امکانات و موشک داشت اما بیشترین کاری که مقاومت فلسطین میتوانست انجام دهد، انجام عملیاتی مرزی، عملیاتی در نوار اشغالی سابق، عبور از مرزها یا تحریک برخی مجموعهها داخل فلسطین بود که البته این موضوع اخیر بعدها بسیار سخت و غیرممکن شد. موشک هم فقط کاتیوشا داشت. یعنی در دورترین حالت ۱۹ یا ۲۰ کیلومتر. چیز دیگری هم ماند؟ همین بود. تلآویو، عسقلان و بئر سبع به کلی از موشکهای فلسطینی برکنار بودند. اینها همه دور بودند و کسی بهشان فکر نمیکرد. اما امروز مقاومت فلسطین در چه وضعیتی است؟ بنده به نمونهها بسنده میکنم و به ارائهی کامل نمیپردازم تا به همهی مطلب برسیم. دیروز سخنان برخی از فرماندهان مقاومت فلسطین در غزه را شنیدیم. به صورت زنده سخنرانی میکردند و از نیروهای موجودشان و دستاوردهایشان در دور قبلی [حملهی اسرائیل به غزه] و دور اخیر [ماه مه ۲۰۱۹] سخن میگفتند. به روشنی گفتند ما تلآویو را زدیم و میتوانیم با تعداد زیادی موشک، تلآویو را بزنیم. امروز غزه میتواند تلآویو و ورای تلآویو از سمت ما را بزند و بسیاری از شهرکهای صهیونیستی در دسترسش قرار دارند. مقاومت فلسطین کی چنین توانی داشت؟ اینها دو دو تا چهارتاست، شعار نیست. امروز توان موشکی فلسطینیان در حال توسعه است. توان تازهای نیز وارد معادله شده که همان پهپادها هستند و در دور اخیر شاهد آن بودیم و راه چارهای ندارد. از کجا میدانیم؟ از حوادثی که در ینبع سعودی رخ داد و به آن هم میرسیم. امروز شاهد توان گستردهی نظامی مقاومت فلسطین و دهها هزار رزمنده در غزه هستیم. اشکالی ندارد کمی فیتیله را بالا بکشیم: این نیروها میتوانند در لحظهی جنگ بزرگ در منطقه بر مساحتهای بسیار گستردهای از خاک فلسطین در حومهی نوار غزه تسلط پیدا کنند. مقاومت فلسطین کی چنین تواناییهایی داشته است؟ دیروز همچنین از برخی فرماندهان این گروهانهای جهادی شنیدیم که میگفتند ما در حال نزدیک شدن به معادلهی بمباران تلآویو در ازای بمباران غزه هستیم. این یک تحول عظیم، بزرگ و شاخص در معادلهی نبرد است.
اما لبنان: در لبنان نیازی به شرح و بسط نیست. شکی نیست که در لبنان هیچگاه مقاومتی دارای این سطح از توان، نفرات، تجهیزات، پیشرفت، امکانات، آمادگی و… مقاومت فعلی لبنان در برابر اسرائیل وجود نداشته است. با هیچ زمانی قابل مقایسه نیست. نه تنها از ۱۹۸۲ به اینسو که حتی از ۱۹۴۸. هیچ وقت به هیچ وجه چنین چیزی در لبنان سابقه نداشته است. امروز اسرائیل از این مقاومت میترسد. مسئولان اسرائیل هر روز از بازدارندگی، افزایش بازدارندگی، انتقال بخش عظیمی از ارتش اسرائیل به بخش دفاعی شمال فلسطین اشغال، توان موشکی مقاومت و… سخن میگویند. این هم از لبنان.
سوریه: از آنچه برایش تهیه دیده بودند عبور کرد. داعش و تکفیریان و بقایای جبههی النصره که برای نابود کردن سوریه و ارتش سوریه و ورود به لبنان و ویران کردن آن و ورود به عراق و ویران کردن آن و رفتن به سراغ ایران و جنگ با آن و نبرد در همهی منطقه با همکاری و هماهنگی با اسرائیل آورد شده بودند، سقوط کردند و از هم پاشیدند و نفسهای آخرشان را میکشند. و در عین حال هر روز اطلاعات تازهای از سطح همکاری اسرائیل با گروههای مسلح جنوب سوریه برملا میشود.
اپوزیسیون سیاسی سوریه که وعدهی صلح با اسرائیل را میداد و برخی از آنها در تلویزیونها وعدهی بخشیدن جولان را به اسرائیل دادند، امروز دیگر از خانهها و هتلهایشان خارج نمیشوند و چهرههای ناکامشان را دیگر حتی در تلویزیون هم نمیبینیم چون دیگر چیزی برای گفتن ندارند. سوریه [از دسیسهها] عبور کرد و همچنان در جایگاه خود در جبهه و خط مقاومت قرار دارد و قدرت و سلامتش را با شجاعت و صلابت باز خواهد یافت.
عراق: حتی پس از ۲۰۱۱ و عقبنشینی امریکا از عراق، تمام تلاشهای امریکا برای بازگشت به این کشور و سلطهی سیاسی و امنیتی کامل بر آن با شکست مواجه شد. داعش را فرستادند تا بهانهای برای بازگشت نیروهای امریکا شود. این بازی دیگر برای همه آشکار است. جایگاه نظام عراق امروز در معادلهی منطقه، متفاوت با گذشته است. در بخش اجلاس عرب به آن خواهم پرداخت. همچنین جایگاه مردمی و جهادی عراق در قبال مسائل منطقه و فلسطین، امروز با گذشته متفاوت است.
یمن: ایران را میگذارم برای مورد آخر. پس از چهار سال و با ورود به سال پنجم، قدرت مردمی، سیاسی، جهادی و نظامی یمن در حال رشد تصاعدی است. نظام سعودی و همهی مزدورانی که با مشارکت و پشتیبانی کامل ایالات متحدهی امریکا و انگلیس و کارخانههای اسلحهسازی انگلیسی و فرانسوی و… از همهجای جهان گردآوردند، در تحمیل ارادهشان و تحمیل تسلیم به ملت یمن ناکام ماندند.
اما امروز چرا در طرف مقابل این اجلاسها برگزار میشود؟ علت برگزاری اجلاس عرب در مکه چیست؟ چرا در دههی آخر ماه رمضان در حالی که همه روزه هستند؟ چرا در مکه؟ چرا ملک سلمان به اجلاس عرب، اجلاس مسلمانان و اجلاس کشورهای خلیج دعوت میکند؟ میدانید به زبان خودمانی دارد چه میگوید: ای عربها و خلیجیها و مسلمانان به دادم برسید! اگر کسی میخواهد علت این دعوت را بداند، علتش این بود. وقتی به موضوع جنگ در منطقه برسم، دوباره نیز به این مسئله خواهم پرداخت. علت این دعوت آن است که پهپادهای ارتش و گروههای مردمی یمن توانستند از همهی تکنولوژیهای امریکایی، اسرائیلی، انگلیسی و… عبور کنند و با دقت به اهدافشان برسند و آن اهداف نفتی را بزنند. نه ترامپ از آنها دفاع کرد و نه میتوانست دفاعی کند و نه صدها میلیارد دلار هواپیما، موشک و رادارهایی که خریده بودند، توانست از آنها دفاع کند. این یک نمونه است. به همین علت کمک میخواهد. این اجلاسهایی که امروز منعقد است، اجلاسهای کمکخواهی سعودی و نشاندهندهی عجز و ناکامی در برابر ملت و ارتش یمن و گروههای مردمی و انصار الله و جوانان باهوش، شجاع، مؤمن، مجاهد و قهرمان یمنی و این قدرت فزاینده و در حال گسترش است.
داخل پرانتز میخواهم به همهی کسانی که حملهی این پهپادها را به اهداف نفتی سعودی محکوم کردند بگویم: در اخلاق و انسانیت و وجدان خودتان بازنگری کنید. شما حمله به لولههای نفت را محکوم میکنید در حالی که چهار سال در برابر یک ملت عرب، مسلمان، مستضعف و فقیر که شبانهروز کودکان، زنان و مردانش کشته میشود و سنگ و انسانش به آتش کشیده میشوند سکوت کردید؟ مثل اهالی قبرستان ساکت بودید و زبانهایتان را قورت داده بودید. سپس وقتی چند لولهی نفت در سعودی صدمه دید به رقابت و سبقت گرفتن برای نزدیکی و چاپلوسی برای آل سعود میپردازید؟ بروید به خودتان در آینه نگاهی بیاندازید و سطح اخلاقی و انسانی خودتان را بسنجید.
در هر صورت همهی این محکوم کردنها و اجلاسها نخواهد توانست از مهاجمان، سرکشان، مستبدان و ارتشهای متجاوز در برابر قدرت مردان خدا دفاع کند، چون خدا با آنهاست. خدا در یمن با آنهاست. با آنها بود و همچنان هست و با آنها خواهد ماند چون آنها اهل ایمان، حکمت، فداکاری و جانفشانی هستند. امروز این یمن یک بخش اصلی از خط مقاومت است. معاملهی قرن را رد میکند و با وجود بمباران و جنایتآفرینی به تظاهرات میپردازد تا به معاملهی قرن نه بگوید و ایستادگیاش را در کنار ملت فلسطین و قدس ابراز کند.
ملتها و نیروهای سیاسی منطقهی ما که این روزها به مناسبت روز قدس، موضع خود را در زمینهی رد معاملهی قرن به نمایش گذاشتند و میگذارند نیز از عوامل قدرت هستند.
ایران: یکی از مهمترین عوامل قدرت در شرایط کنونی و خط مقاومت، ایران است. جمهوری اسلامی ایران. قدرت بزرگ منطقهای. قدرت اول منطقهای. دارای قدرت درونی واقعی. قدرتی که در ابتدای انقلاب، هشت سال در حالی جنگید که توسط همهی جهان تحریم شده بود. برخی در زمینهی قدرتهای منطقهای مثلا میگویند امروز اولین قدرت منطقهای، سعودی است. خیلی خوب! رهبر خط مقابل، آقای ترامپ است. وی دربارهی این قدرت منطقهای عظیم یعنی سعودی چه میگوید؟ میگوید هواپیماهای شما بلند میشوند اما اگر ما نباشیم فرود نمیآیند! میگوید اگر ما از شما پاسداری نکنیم دو هفته هم دوام نمیآورید. میگوید اگر ما از شما دفاع نکنیم یک هفتهای باید فارسی یاد بگیرید. البته من نمیفهمم چگونه میخواهند یک هفتهای زبان فارسی یاد بگیرند! اینها عربی هم بلد نیستند صحبت کنند! این قدرتها اسمشان قدرت منطقهای هست اما قدرت درونی ندارند. وجود، بقا و قدرت ظاهریشان متکی به امریکا، غرب، سی.آی.ای، دستگاههای اطلاعاتی و ناوها و پایگاههای نظامی امریکاست. واقعیت این است.
اما ایران اینطور نیست. ایران یک حکومت واقعی، آیندهدار و رو به پیشرفت است که در طلیعهی این خط در حال پیشروی است. خب، خط ما این است و این عوامل قدرت، بسیار بزرگ و بیسابقه هستند. نه مقاومت لبنان و نه مقاومت فلسطین و نه ایران هیچگاه همچون امروز قدرتمند نبودند. یمن و عراق نیز هیچگاه در جایگاه امروزشان نبودند. سوریه نیز ان شاءالله قدرتمندتر از گذشته به این خط باز خواهد گشت.
برویم سراغ جبههی مقابل. مهمترین بازیگر جبههی مقابل که میخواهند معاملهی قرن را تحمیل کنند، کیست؟ اولا اسرائیل. من نمیگویم اسرائیل ضعیف است. این حرف غیر واقعی است. اسرائیل یک حکومت قدرتمند است. اسرائیل یک ارتش است که حکومت برایش ساختند. اما همین اسرائیل در سال ۲۰۱۹ از همیشه ضعیفتر یا کمتوانتر است. هر دو عبارت دقیق هستند. چطور؟ خود فرماندهان سیاسی و نظامی اسرائیل میگویند: سالهای سال است اسرائیل با این همه ادعای نظامیاش نتوانسته حتی در یک نبرد به پیروزی قطعی برسد.
- کاهش هیبت و سلطهی اسرائیل. امروز دیگر چه کسی از اسرائیل میترسد؟ لبنان؟ ملت فلسطین؟ ملتهای منطقه؟ اینها فرو ریخت. سال ۲۰۰۰ و بعد از آن فرو ریخت.
- کاهش توان زمینی ارتشش که همهشان به این موضوع معترف هستند و انتقال اکثر ارتش به موضع دفاعی.
- عریانی جبههی داخلی در برابر موشکها و نیروهای مقاومت بیش از همیشه. امروز اسرائیل از موشکهای غزه، موشکهای لبنان، موشکهای سوریه، موشکهایی که ادعا میکند در عراق وجود دارد، موشکهای ایران و شاید از موشکهای یمن میترسد. کی جبههی داخلی اسرائیل اینچنین عریان بوده است؟ حتی در اوج قدرت عربها جنگ در مرزها بود اما جنگهای امروز در عمق جبههی داخلی است.
- فساد بیسابقه در میان حاکمان، قاضیان و فرماندهان اسرائیلی
- شکافهای عمیق اجتماعی داخلی
- شکافهای عمیق سیاسی
- صحنهی اخیر مربوط به انتخابات و ناکامی نتنیاهو در تشکیل کابینه و رفتن به سراغ انتخابات جدید
- فقدان رهبری
- نیاز مبرم به پشتیبانی مستقیم امریکا. امروز فرماندهان اسرائیلی میگویند در هر جنگی در آینده ما نیازمند حضور امریکاییها در کنار خودمان هستیم. اسرائیل کی چنین بوده است؟ یکی از اهداف اعلامشده برای حضور ناوهای نظامی امریکا در منطقه، حفاظت از حکومت اسرائیل در برابر خط مقاومت است. اسرائیل کی نیازمند کاروانهای نظامی اسرائیل برای حفاظت از این رژیم در برابر مقاومان بوده است؟
میرویم سراغ مهمترین بازیگر خط مقابل یعنی رهبر آن: خود امریکا. ترامپ در حال انجام چه کاری است؟ او به جهان فشار روانی عظیمی میآورد و در حال جنگ روانی است اما امریکا دیگر آن امریکای قدیم ۲۰، ۳۰، ۴۰ و ۵۰ سال قبل نیست. امریکا سپاهیانش را به منطقه فرستاد و از لبنان، عراق، سومالی و… شکستخورده و خردشده و مصدوم خارج شد و در افغانستان و یمن همچنان کشته میدهد. به همین علت با هر اشارهای نسبت به نیروهایش نگران میشود.
برادران و خواهران، به من بگویید امریکا در برههی اخیر در کدام یک از پروژههایش موفق شد؟ طبیعتا همهی ما در موضع دفاعی بودیم و پروژههای مختلف را ناکام میگذاشتیم.
امریکا را از درون به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و مالی مطالعه کنید. حضرت امام خامنهای چند روز پیش گفتند طبق گزارش رسمی وزارت کشاورزی امریکا، ۴۰ یا ۴۱ میلیون امریکایی در آستانهی گرسنگی یا گرفتار سوء تغذیه هستند. من خودم این گزارش را ندیدم. از ایشان شنیدم. این همان امریکایی است که میخواهد با همهی جهان دربیافتد.
- شرایط اقتصادی امریکا. آیا امریکا تحمل جنگ را دارد؟ اگر نفت به ۱۵۰ یا ۲۰۰ دلار برسد چه بر سر ترامپ میآید؟ میدانید کارش به کجا میکشد؟ به کنگره، به دادگاه و به زندان. امریکا این است. واقعیت و محتوای آن در همین مقدار است.
- جایگاه امروز امریکا در جهان. جایگاهش کجاست؟ احترام جهان و حتی متحدان اروپایی و غیر اروپاییشان برایشان چقدر است؟
- درگیری با همهی جهان؛ با چین، روسیه، حتی اروپا، امریکای لاتین، ونزوئلا، کرهی شمالی و معاملهی قرن که تمام یک امت را به چالش دعوت میکند. مهمترین چیز دربارهی سردمداران فعلی ترسشان از ورود به جنگهای تازه است. این را با صراحت میگویند. میگویند جنگ تازه یعنی خسارتهای مادی و انسانی جدید. چون مهمترین بخشش برای ترامپ کدام است؟ اول بخش مالیاش و سپس انسانیاش. به همین علت استراتژی امریکا از زمانی که ترامپ آمده چه بوده است؟ تحریم و جنگ اقتصادی. اما آیا ارتش میفرستند که با جایی بجنگند؟ (صبحتهای این بخش کمک میکند در موضوع بعدی کوتاهتر صحبت کنم.) در حالی که وی از همهی رئیسجمهورهای قبلی انتقاد کرد که ارتش امریکا را به این منطقه فرستادند و به نیابت از کشورهای منطقه جنگیدند و بیهوده ۷ هزار میلیارد دلار در منطقه خرج کردند. این ترامپ با این اندیشه، فرهنگ، ذهنیت و محاسبات آیا مرد و فرمانده جنگ است؟ نه، به مسئلهی اقتصاد دل بسته.
سوم: دستنشاندههای منطقهایشان آشفته، هراسان، نگران و مذبذب هستند. تکفیریانی که به آنها دل بسته بودند انشاءالله در آخرین روزهایشان به سر میبرند. نظام سعودی و ارتشهای مزدوران در برابر ارتش یمن ناکام ماندند. نظامهایی که امریکا به آنها تکیه میکند همینها هستند دیگر. اینها حتی نمیتوانند از خودشان دفاع کنند و از امریکا میخواهند بیاید از آنها دفاع کند تا چه رسد به اینکه… . برخی نظامهای عرب نیز نگران هستند. اردن امروز نگران معاملهی قرن است چون میترسد معاملهی قرن، اردن را به وطن جایگزین فلسطینیان تبدیل کند و سلطنت هاشمی به پایان برسد و [فلسطینیان] هر از چندگاهی برایشان مشکلات امنیتی، سیاسی، اقتصادی و… درست کنند. حتی مصر، فارغ از موضعگیری علنیاش، از آیندهی معاملهی قرن نگران است و «اگر» چنین معاملهای انجام بپذیرد اصلا نمیداند جایگاه و نقش منطقهایاش پس از آن چه خواهد بود. چون معاملهی قرن سه پایه دارد: امریکا، اسرائیل و سعودی و دیگران باید دنبالهرو باشند.
نگاه کنید برادران و خواهرانم، کشورهای جهان عرب و اسلام سرگرم خودشان هستند. اما این یک شمشیر دولبه است. یک لبهاش به نفع ماست و لبهی دیگرش به ضرر ما. بخشی که به ضرر ماست این است که اکثر کشورهای عربی و اسلامی سرگرم خودشان هستند. من سعی میکنم به قول معروف نیمهی پر لیوان را ببینم. این موضوع بد است اما شاید هم خوب باشد! چرا؟ چون این نظامها اگر سرگرم خودشان نبودند، در کنار امریکا و اسرائیل بودند نه در کنار فلسطین. محال بود کنار فلسطین باشند. به همین علت ذیل مسیر و تصویر کلی من این را جزء نقاط مثبت میدانم.
با توجه به همهی این خوانش: امروز خط و جبههی مقاومت و ردکنندگان معاملهی ترامپ و معاملهی ننگ، بسیار قدرتمند هستند و میتوانند با این معامله مقابله کنند. امروز آنها روی مهمترین نقطهی قوت این محور، یعنی ایران، تمرکز کردهاند. از اینجا وارد موضوع بعدی میشوم. ایران بدون شک نقطهی قوت و پایگاه مرکزی این خط است. وقتی داعش حمله کرد و به دروازههای کربلا و بغداد رسید، ایران به کمکش آمد. در روزهای سخت به رهبری و ارتش سوریه کمک کردند. در کنار مقاومت لبنان و فلسطین ایستادند و بسیاری موارد دیگر. موضعشان هم روشن و قطعی است. اینها تحلیلهای بنده نیست. خود ترامپ و پومپئو و همهشان میگویند امروز همهی تمرکز را روی ایران قرار دادهاند چون وقتی ایران را محاصره و تحریم کردیم و تحت فشار قرار دادیم، همهی این خط تضعیف میشود و فرو میپاشد و در هم میریزد. محاسبات مالی انجام دادند و آخر ماهها منتظرند ببینند حزب الله حقوق داده است یا نه! درست است یا نه؟ همهی نگاهها به سمت ایران است.
دیروز برادران غزه چه میگفتند؟ میگفتند امت از ما دست برداشت و ایران در کنار ما ایستاد و با پول و سلاح از ما پشتیبانی کرد. این واقعیت دارد. به همین علت به سراغ ایران رفتند. همهی فشار را روی ایران متمرکز کردند.
سپس در موضوع ایران، این نظامها که از روز اول با جمهوری اسلامی اعلام دشمنی کردند جلو آمدند. از روز اول پیروزی امام خمینی شروع کردند به نقشه کشیدن که چگونه با این جمهوری مقابله کنیم. تا امروز که ۴۰ سال میگذرد.
خدشهدار کردن وجههی ایران
تهمتهای ناروا به ایران
تلاش برای منزوی کردن ایران
تحریک علیه ایران
یک روز به ایران میگفتند مجوس. همهی ما به یاد داریم که تیتر نبرد صدام حسین با ایران چه بود: نبرد با فارسها و مجوسها. طبیعتا نمیتوانست مثل آل سعود بگوید اهل سنت و شیعیان، چون بیش از نیمی از ملت عراق و بخش عظیمی از ارتش عراق شیعه هستند. نمیتوانست به آنها بگوید نبرد میان اهل سنت و شیعیان است، به همین خاطر مجوس را اختراع کرد. اما آنها فهمیدند که ملت ایران مجوس نیستند. (خنده) سپس گفتند عربها و فارسها. و بعد از آن نبرد را به اهل سنت و شیعیان تحول بخشیدند و موضوعات تشیع صفوی و تشیع علوی و تشیع عربی و تشیع نمیدانم چه را برای ما ساختند.
تحریمهای اقتصادی
ارعاب اخیر دربارهی جنگ
آیا جنگ میشود یا نه؟ این موضوع صحبت ماست. در هفتههای گذشته بسیار گفته شد در منطقه جنگ خواهد شد. چون طبیعتا اگر میان امریکا و ایران جنگ شود یعنی منطقه تغییر خواهد کرد. الآن در این باره صحبت میکنم. برخی به شدت به جنگ تشویق میکردند. ترامپ میگوید من جنگ نمیخواهم. اما پیش از صحبت ترامپ، داخل دولت امریکا بولتون به روشنی و با قدرت به سمت جنگ تشویق میکرد. بولتون دروغگوی کارتونی (سیبیلهایش را به یاد بیاورید!) دیروز چه گفت؟ گفت هدف ما سرنگونی نظام ایران نیست. اما چند ماه قبل در کنفرانس منافقان ایران سخنرانی کرد و گفت: کریسمس ۲۰۱۹ را در تهران جشن خواهیم گرفت. چه شد؟ مردم این را فراموش نکردهاند. ۲۰ سال قبل نبود، چند ماه قبل بود. به قول معروف جا زدند. الآن میگویم چرا. بولتون، بن سلمان، نتنیاهو و برخی اهالی دیگر خلیج -نمیخواهم بیشتر نام افراد را ببرم- به جنگ تحریک میکردند. هر کس رسانههای خلیج را میدید گویی ترامپ را استخدام کردهاند. طوری حرف میزدند که چون از او خواستهاند بجنگد پس وقوع جنگ قطعی است. وقتی میگفتند ناوهای نظامی امدند یعنی به زودی خواهند رسید. یعنی ترامپ نشسته است ببیند تلویزیون العربیه چه میگوید همان را اجرا کند! بنده نقطهی عزیمت سخنم را صحبت حضرت امام خامنهای (دام ظله الشریف) قرار میدهم. ایشان پیشگویی نکرده است بلکه شخصی است که ۳۰ سال است این امت را رهبری میکند و همهی استراتژیها، جزئیات، اطلاعات، معادلات قدرت و ضعف را میشناسد و میگوید:«جنگ نخواهد شد و مذاکره نخواهیم کرد». اینکه چرا «مذاکره نخواهیم کرد» به ایرانیها مربوط است. اما اینکه چرا «جنگ نخواهد شد» به همهی ما مربوط است. دربارهی «جنگ نخواهد شد» صحبت میکنیم. این تحلیل ماست و مدعی نیستم که اینها علتهایی است که باعث شده حضرت آقا بگویند «جنگ نخواهد شد».
اول: قدرت ایران. یعنی «جنگ نخواهد شد» به علت رفتار اخلاقی دیگران نیست. اگر ایران ضعیف بود جنگ مدتها قبل رخ داده بود. سطح کینه و حقد و دسیسهچینی عربی، خلیجی، امریکایی، اسرائیلی و صهیونیستی علیه ایران به حدی است که اگر ایران ضعیف بود مدتها پیش جنگ شده بود. چون ایران به واسطهی ملت، نیروهای مسلح، نظام، رهبر، مراجع، علما، خواص و عوامش قدرتمند و مقتدر است. و چون اول و آخر متکی و مؤمن به خدا و مطمئن به وعدهی الهی است، قدرتمند و باهیبت است. ترامپ نمیخواهد علیه کسانی بجنگد که یک هفته هم بدون او دوام نمیآورند و اگر هواپیمایشان بلند شود نمیتواند بنشیند. ترامپ میخواهد علیه یک قدرت واقعی بجنگد. این اولین علت.
دوم: همه خوب گوش کنند. آقای ترامپ و دولت و دستگاههای اطلاعاتیاش خوب میدانند جنگ علیه ایران به مرزهای ایران محدود نمیشود. جنگ علیه ایران یعنی سرتاسر منطقه شعلهور خواهد شد و همهی نیروها و منافع امریکا در منطقه ریشهکن خواهند شد و همهی توطئهگران و دسیسهچینان هزینه خواهند داد و اسرائیل و آل سعود اول از همه. برای آقای ترامپ اهمیتی ندارد که چه کسی میمیرد و چه کسی زنده میماند اما میداند وقتی منطقه شعلهور شود و قیمت هر بشکه نفت به ۲۰۰ و ۳۰۰ و ۴۰۰ دلار برسد در انتخابات شکست خواهد خورد. معادلهی قدرت این است. حضرت رهبری وقتی میگویند «جنگ نخواهد شد» به این علت است که اولا ایران جنگ را علیه کسی آغاز نکرده و نمیکند و ثانیا امریکا اگر میخواهد جنگ را آغاز کند باید میزان خسارتهای انسانی و مادیاش در چنین جنگی را هم حساب کند. این چیزی است که جلوی جنگ را میگیرد.
اما خطاب به آن بدبختهایی که میخواهند ترامپ بیاید به جایشان بجنگد و از آنها و کینههایشان دفاع کند میگویم: عموجان، ترامپ مستخدم شما نیست، شما مستخدم او هستید. شما ابزارهای پروژهی او هستید. او ابزار پروژه، بلندپروازیها و کینههای شما نیست. محاسبات او با شما فرق میکند. محاسبات او میلیون و میلیارد و دلار و نفت است. با شما متفاوت است. اجازه دهید کمی فضا را تلطیف کنیم. فرض کنیم امریکا آمد و خواست علیه ایران بجنگد. فرض کنیم ایران هم ایستادگی نکرد و فرضا خدای ناکرده امریکا بر ایران پیروز شد (خنده) خب آن وقت ترامپ چگونه میخواهد صد میلیارد دلارهای باقیمانده را از کشورهای خلیج بگیرد؟! ترامپ از همه چیز به نفع پول بهره میگیرد. ایران قدرتمند است و منافع ترامپ در این نیست که کشورهای خلیج با ایران به تفاهم برسند و گفتوگو کنند و معاهدهی عدم تجاوز با ایران ببندند. منافعش در این است که مدام کشورهای خلیج را از ایران بترساند و آنقدر بدوشدشان که… (خنده) هیچ چیز باقی نماند. درست میگویم یا نه؟ اگر جنگ راه بیاندازد دیگر چه منطق و علتی وجود خواهد داشت که اینقدر موشک، هواپیما و تانک به آنها بفروشد و ناو بفرستد و در منطقه پایگاه بزند. هیچ علتی وجود ندارد. حماقت میکنند. حماقت میکنند. برخیها احمق هستند. سبحان الله. (آه) در هر صورت، اولویت ترامپ جنگ اقتصادی علیه ایران است. در حال حرکت به سمت جنگ اقتصادی با چین نیز هست. ونزوئلا که کنار خودشان است. آنجا که دیگر ایران نیست. اولویتش علیه ونزوئلا نیز جنگ اقتصادی است. در مورد کرهی شمالی هم اولویتش جنگ اقتصادی است.
بنده میخواهم نشانههای قدرتمندی ارائه کنم که فرضیهی جنگ، دور شده است. اولا: خود ترامپ. یعنی مؤلف! (خنده) ترامپ خودش نویسندهی این داستان است. با زبان خودش در یک مصاحبهی تلویزیونی گفت ما خواستار جنگ نظامی با ایران نیستیم و جنگ ما با ایران اقتصادی است چون جنگ نظامی موجب زیانهای بیشتر «مالی» و انسانی میشود. و قاطعانه وجود نقشههایی برای گسیل ۱۲۰هزار افسر و سرباز امریکایی را به منطقه رد کرد. ۱۲۰ هزار تبدیل شد به ۵ هزار. ۵ هزار تبدیل شد به هزار و پانصد. هزار و پانصد تبدیل شد به ۹۰۰. نتیجه آن شد که مأموریت ۹۰۰ سرباز فعلی حاضر در منطقه را تمدید کردند! (خنده) اینها واقعیت هست یا نیست؟
برادران و خواهران، ترامپ اصولا میخواهد از منطقه برود. داستانی درست کرد تا از سوریه برود اما سی.آی.ای و پنتاگون و کنگره و اسرائیل و سعودی و امارات و همه گفتند اگر از سوریه بروی، ببین، اماراتیها سر از دمشق درآوردند و سعودیها نیز قصد دارند به دمشق بروند و دمشق دوباره قدرت خواهد گرفت و نمیدانم چه و همهی اینها موجب قدرت ایران میشود. اینجا بود که قبول کرد چند صد نیرو در سوریه بمانند.
نشانه و دادهی میدانی دیگر این اجلاسها هستند که کمی قبل به آنها اشاره کردم. از اینجا وارد اجلاس عرب میشویم؛ اجلاسهایی که با عجله به آنها فراخوانده شد. چرا اینطور شد؟ دو علت دارد. دو علت واضح که در بیانیهها هم قابل رؤیت هستند.
اول: بنده به یاد دارم حضرت آقا در اولین روزهای جنگ تجاوزگرانه به یمن جملهای گفتند. گفتند جوانان یمنی بینی آل فلان را به خاک خواهند مالید. این چند روز بینیشان به خاک مالیده شده است. اتفاقی که رخ داد این بود. همانطور که پیش از این گفتم، سعودی دید راه حلی برای موشکهای ارتش یمن و گروههای مردمی وجود ندارد. آنها میگویند موشکهای حوثیها. (خنده) همچنین برای پهپادها. علتش هم حوادثی بود که در ینبع رخ داد. اینها یک شکست کامل فنی، امنیتی، نظامی و همهجانبه بود؛ شکستی عظیم و از سوی دیگر دستاوردی بسیار عظیم برای برادران یمنی. به همین علت میبینید مثلا در بیانیهی اجلاس عرب، در بند اول، دوم، سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم، نهم و دهم نام حوثیها و ایران تکرار شده است! ببینید چقدر موضوع برادران یمنی در پسزمینهی اجلاسهایی که برای آن فرخوان دادند پررنگ است.
دوم: چون نظام سعودی و متحدانش یقین کردند امریکا به ایران حمله نخواهد کرد. داشتند خواب میدیدند و پولشان را الکی خرج میکردند و بیهوده تحریک میکردند. ترامپ نمیآید به نیابت از شما بجنگد. آنها به این دل بسته بودند. آخرین چیزی که داشتند چه بود؟ همین دلبستگی. آیا کار دیگری هست که بتوانند بکنند؟ کار دیگری از دست آل سعود بر میآید؟ چه کسی میخواهد علیه ایران جنگ راه بیاندازد؟ اینها؟! این وضعیتشان در یمن است. توئیتهای خود سعودیها را ببینید. میگویند شما در برابر یمنیها که نه ارتشی در اختیار دارند، نه امکانات زیادی و تحت محاصره، منزوی، گرسنه، بیمار و… هستند ناکام ماندید و شکست خوردید و در هم شکستید. آن وقت شما میخواهید وارد جنگ با ایران شوید؟! دیگر چه کسی میماند؟ میخواهند نتنیاهو را استخدام کنند برود علیه ایران بجنگد؟ او اول برود خودش را نجات دهد. همه چیز تمام شد. همهی دلبستگی و امیدشان در هفتههای گذشته به ترامپ و تحریک ترامپ و بولتون و پومپئو و همهی بلایایی از این دست بود تا مگر بتوانند با ایران وارد جنگشان کنند و از دست ایران راحت شوند. اما تمام شد. به همین علت همانطور که عرض کردم این اجلاسها آمدند و موضوع کمکخواهی از جهان عرب و اسلام و اهالی خلیج و عربها مطرح شد.
من اینجا نوشته بودم -کجایی کاغذ؟!- : سعودی به این اجلاسهای سهگانه فراخواند تا از خلیجی که پاره پارهاش کرده (چه کسی در مجلس همکاریهای خلیج مشکل ایجاد کرد؟ سعودی) و عربهایی که آنها خرد کرده (آیا سعودی یک کشور عربی را باقی گذاشته که در آن مردم با هم تفاهم داشته باشند؟ بروید در هر کشور عربی که درگیر جنگ داخلی یا در آستانهی جنگ داخلی است، دنبال سعودی بگردید.) و مسلمانانی که فتنهی تکفیر را میان آنها رواج داده (سعودی در همین پاکستانی که میخواهد از آن برای واردآوردن فشار استفاده کند، تفکر تکفیری را رواج داد و طالبان از آن زاده شد و موجب هزاران بیچارگی برای ارتش و ملت پاکستان شد.) برای وارد آوردن فشار استفاده کند. امروز به همهی اینها پناه آورده تا از آنها کمک بگیرد. خیلی خب. در پایان جملهای دربارهی تمام چیزهایی که گفتم عرض خواهم کرد.
اولا دربارهی این اجلاس: پسزمینهاش همینهاست. درخواست کمک، استغاثه، توسل، دعا و… ماه رمضان است دیگر (خنده) که نتیجهی ناکامی و ناتوانی و نقش بر آب شدن دلبستگیهاست. خط مقابل به هیچ وجه در جایگاه قدرت نیست. درگیر سستی، ضعف، نا امیدی و آشفتگی است. واقعیت این است.
دوم: اگر نگاهی به بیانیه بیاندازیم ده بند دارد که همهاش دربارهی ایران و -به قول آنها- حوثیهاست. اما چون در مراسم روز جهانی قدس هستیم، در آخرین بند و دو سطر آخر آمده است:«در زمینهی موضوع فلسطین، مهمترین موضوع عرب، این اجلاس بر پایبندیاش به مصوبات اجلاس ۲۹ام در ظهران با عنوان اجلاس قدس و اجلاس ۳۰ام در تونس تأکید میکند.» حتی دو خط هم دربارهی فلسطین ننوشتند. یک خط و نیم نوشتند. فلسطین این قدر برای اجلاس عرب مهم است. نمیدانم آن اجلاسهای دیگر دربارهی فلسطین چیزی گفتند یا نه اما من بیانیهی اجلاس عرب را آوردم.
در بیانیهی اجلاس خلیج هم یک بخش خندهدار هست. بند چهارم:«تأکید بر قدرت، انسجام و بازدارندگی مجلس همکاریهای خلیج و یکپارچگی اعضای این مجلس برای مقابله با این تهدیدها» این در حالی است که خودشان یک سال و خردهای است حکومت و ملت قطر را محاصره کردهاند! عموجان، که را مسخره کردهاید؟! باور کنید اینها نمیدانند چقدر مسخره شدهاند. باعث میشوند همه بهشان بخندند و دستشان بیاندازند.
سوم: وظیفه داریم به موضع عراق و رئیس جمهور این کشور در این اجلاس درود بفرستیم. یک موضعگیری شاخص، شجاعانه و عالی بود. کاش باقی رؤسا، پادشاهان و والیان عرب هم از همین ادبیات استفاده میکردند. او نگفت بیایید با سعودی، امارات و… بجنگیم. یک سخن بسیار معتدل گفت. شما هم مثل او سخن میگفتید. چه چیزی ازتان کم میشد؟ چه میشد این اجلاس پس از ناکامی، ناتوانی و نا امیدیهای عربستان و سوء استفادهی تجاری امریکا ازشان به ادبیاتی آشتیجویانه با ایران رو میآورد، آن هم در حالی که ایران چند روز قبل هیئتهایی را فرستاده بود تا بگوید ما آمادهی گفتوگو و امضای تفاهمنامههای عدم تجاوز با کشورهای خلیج هستیم. اگر با ادبیاتی گفتوگویی، گشاده و انسجامآمیز سخن میگفتند، حقوق و امنیت و منافع و عزتشان که ترامپ صبح و شام آن را لگدمال میکند، حفظ نمیشد؟
چهارم: ما به عنوان یک حزب لبنانی حاضر در کابینهی لبنان، موضعگیری هیئت رسمی لبنان در اجلاس عرب را مخالف بیانیهی کابینه و تعهدات دولت لبنان میدانیم که بر اساس آن از پارلمان رأی اعتماد گرفته است. ای هیئت رسمی لبنانی حاضر در مکهی مکرمه، اجتناب از دخالت کجا رفت؟ حتی لازم نبود مثل عراقیها صحبت کنید، میتوانستید بگویید ما لبنانیها متعهد به عدم دخالت هستیم و این جزء تعهدات کابینه و منافع ملی ماست و دور ما خط بکشید. همان رفتاری که در اجلاسهای دیگر صورت میگیرد. به همین علت ما این موضعگیری را ردکردنی و ناپذیرفتنی و محکوم میدانیم و آن را نمود لبنان نمیدانیم بلکه این نمود همان اشخاص یا احزاب آن اشخاص است. امکان ندارد این موضع رسمی لبنان در اجلاسی باشد که بیانیهاش ۱۰ بند در محکومیت ایران صادر میکند یک خط و نیم دربارهی فلسطین مینویسد! و از موضعگیری تمام حاضران به نفع یک خط علیه خط دیگر استفاده میکند. بله، جریان المستقبل میتواند بیاید بیانیهای در ثنای اجلاس مکهی مکرمه صادر کند. این حق طبیعیشان است. ما ناراحت نمیشویم چون موضعمان متفاوت است. ما میگوییم اگر نیروهای سیاسی از دخالت اجتناب نمیکنند، نکنند. ما خودمان اولین کسانی هستیم که از دخالت اجتناب نمیکنیم اما توافق کرده بودیم که دولت و حکومت لبنان از دخالت اجتناب کند و حوادث مکه مخالف تعهدات کابینه و منافع ملی بود.
مطلب آخر. ببخشید سخنانم طول کشید اما شبنشینی رمضانی است دیگر. این نکتهی حساسی است و عجلهبردار نیست. بنده در سخنرانیهای مختلف گفتم که ما به عنوان مقاومت در زمینهی ترسیم مرزها مشکلی نداریم و پشت حکومت میایستیم. هر اتفاقی در زمینهی مرزهای زمینی و دریایی بیافتد، چه صحیح باشد و چه غلط، ما پشت حکومت میایستیم. برخی برادران از من پرسیدند تعارف میکنی که میگویی شما در مقاومت به مسئولان لبنانی عهدهدار این پرونده و متعهد به استیفای کامل حقوق لبنان در زمینهی خاک و آب و دریا و نفت و گاز اطمینان دارید؟ گفتم نه. ما به آنها اطمینان داریم. به همین علت در این موضوع مداخله نمیکنیم. این از وجه مثبت ماجرا.
حالا میرویم سراغ یک بخش دیگر. اینجا امریکاییها، ساترفیلد و همراهانش چه کردند؟ امریکاییها بسیار سوءاستفادهگر هستند. میگویند الآن لبنان نیازمند ترسیم مرزها، بهویژه مرزهای دریایی است چون به نفت و گاز مرتبط است. همچنین نیازمند آرامش است تا بتواند از طریق کنفرانس سدر، استقراض کند. چون اکثر موارد، قرض هستند نه کمک. (خواهش میکنم همهی لبنانیها خوب گوش کنند.) اینجا امریکاییها آمدند و خواستند از مذاکرات ترسیم مرزهای زمینی و دریایی برای حل یک پروندهی جنبی که کاملا به نفع اسرائیل است، سوء استفاده کنند. در حالی که اسرائیل سالها نتوانسته بود این موضوع، یعنی ساخت موشکهای نقطهزن، را درمان کند. بیش از دو سال است سفیران، سفارتخانهها، دستگاههای اطلاعاتی خارجی و نگران نباشید، حتی کشورهایی که ما را در لیست سازمانهای تروریستی قرار دادهاند با ما تماس گرفتند. همه یک سری سؤال واحد را از ما میپرسند و یک سری پیام واحد را منتقل میکنند:
اول: میگویند شما موشکهای نقطهزن دارید و اسرائیل این را تحمل نمیکند و اسرائیل اگر بداند جایی موشکهای نقطهزن انبار شده، آنجا را بمباران میکند. بیش از دو سال است این را به ما ابلاغ میکنند.
دوم: شما در لبنان کارخانهی ساخت موشکهای نقطهزن دارید و این خط قرمز اسرائیل است و تاب نخواهد آورد و اگر بداند جایی کارخانهی ساخت موشکهای نقطهزن وجود دارد میآید آنجا را میزند.
ما دو سال این را از مردم پنهان میکردیم تا خاطرشان را آزرده نکنیم و آن را پشت پرده درمان کنیم. اما این هفته اتفاقاتی افتاد که بنده پیشبینی میکنم موضوع به رسانهها راه خواهد یافت و به همین علت مجبور شدم در این باره صحبت کنم. علتش این بود که این موضوع در جمعهای گستردهتری به بحث گذاشته شد. به همین علت بنده میخواهم موضعی علنی بگیرم و نمیخواهم مسئولیت ابلاغ پیامها یا پاسخ دادن به این پیامها را به گردن مسئولان لبنانی بیاندازم. میخواهم با زبان خودم این پاسخها را بدهم تا امریکاییها، اسرائیلیها و… بشنوند. پس علت صحبتم این است.
در زمینهی نکتهی اول و موشکهای نقطهزن: ما راستگو هستیم. دروغ نمیگوییم. شاید بگویید واقعیت را پنهان کنید اما دروغ هم نگویید. نصف واقعیت را بگویید اما دروغ نگویید. وقتی از ما سؤال میپرسیدند میگفتیم بله ما موشکهای نقطهزن داریم. به خاطر دارید که عاشورای دو سال قبل بنده به روشنی اعلام کردم ما موشکهای نقطهزن داریم و میتوانیم همهی هدفهای لازم داخل رژیم صهیونیستی را بزنیم. امروز نیز در روز قدس و چهلمین سالگرد اعلام روز قدس، بار دیگر در برابر همهی جهان میگویم: بله، ما در لبنان به اندازهی کافی موشک نقطهزن داریم و با این تعداد میتوانیم چهرهی منطقه و معادله را تغییر دهیم. اما این چیز تازهای نیست. این را عاشورای دو سال پیش هم گفتیم. هر کس هم از ما پرسید گفتیم بله، موشک نقطهزن داریم. هر کس هم پیامی به ما ابلاغ کرد گفتیم مشکلی نیست. این حرفی قدیمی است. یک و دو و سه سال است که این را گفتهایم و به اسرائیلیان گفته شده است. وقتی برای ما خط و نشان میکشیدند و میگفتند این خط قرمز است و اسرائیل نمیپذیرد و میزند و … پاسخ ما روشن بود و بعدها نیز به صورت عمومی در شبکهی المیادین و سخنرانی تلویزیونیام اعلام کردم و الآن نیز میخواهم به مناسبت این موضوع، تکرارش کنم. گفتیم: ما در حزب الله به هر تجاوز و بمباران اسرائیلی نسبت به هر هدف مربوط به مقاومت لبنان، چه در موضوع موشکها و چه چیزهای دیگر به سرعت، بلافاصله و با قدرت پاسخ خواهیم داد. به همین علت یک و دو و سه سال بمباران نکردند. حتی بالاتر از این، رفتند در سازمان ملل گفتند نگاه کنید اینجا موشک است، در ورزشگاه العهد موشک است، کنار فرودگاه موشک است و گفتند بروید با حکومت لبنان تماس بگیرید بروند با چشمان خودشان ببینند. اینکه موشکهای ما را نزدند به علت رفتار اخلاقیشان نبود بلکه نزدند چون ما قوی هستیم و چون ما یک ضربت را با یک ضربت پاسخ میدهیم، البته اگر با دو ضربت ندهیم! خیلی خب، موضوع موشکها را از سر گذراندیم و روشن شد که عبور کردهایم. گفتند حالا اینکه موشکهای نقطهزن دارید کاری است که شده! (خنده)
بحث دومی که مطرح شد چه بود: شما کارخانهی ساخت موشک نقطهزن دارید. چند ماه قبل یکی از مسئولان لبنانی نمایندهای نزد من فرستاد و گفت امریکاییها آمدند و این مسائل را به من گفتند. گفتم: ای مسئول گرامی، -صفتش را نمیگویم تا نفهمید چه کسی بود!- این اطلاعات نادرست هستند. -این را هم در کمال صراحت با شما مردم در میان میگذارم.- ما در لبنان کارخانهی موشک نقطهزن نداریم. پرسید: ایرانیها چطور؟ گفتم ایرانیها نه کارخانهی موشک نقطهزن دارند و نه کارخانهی موشک غیرنقطهزن و نه هیچ کارخانهی دیگری. (خنده) تا این لحظه یعنی شب روز قدس، هیچ کارخانهی موشک نقطهزنی وجود ندارد. امریکاییها رفتند و آمدند و گفتند اینجا و اینجا و اینجا هست. آخرین بار همین دفعه بود که آمدند در جلسهی ترسیم مرزهای دریایی و گفتند در فلان منطقه کارخانهی ساخت موشک نقطهزن وجود دارد. این بار هم چند مسئول لبنانی نماینده نزد بنده فرستادند و من گفتم این حرفها نادرست است. در آن منطقه ما پادگان و تأسیسات و انبار نظامی داریم اما کارخانهی موشک نقطهزن وجود ندارد. حالا میخواهم به کجا برسم؟ در میانهی این صحبتها تهدید هم کردند. نمیگویم چه تهدیدی. دلیلی ندارد بگویم. چند تهدید را مطرح کردند. گفتند نهخیر! باید این مسئله را حل کنید و این تأسیسات را باید تخریب و تخلیه و… کنید. عزیز من، شما دارید با چه کسی صحبت میکنید؟ کجا و در کدام جهان زندگی میکنید؟ این طرز حرف زدن را نداریم. ضمن اینکه ما در حزب الله از امریکاییها و پدرانشان و اسرائیلیان و پدرانشان راستگوتریم. وقتی بنده میگویم کارخانهی موشک نقطهزنی وجود ندارد یعنی وجود ندارد. اگر کارخانهای وجود داشت همین امشب در تلویزیون میگفتم وجود دارد. علتش را هم میگویم.
میرسیم به اعتراض بنده به این موضوع و سخن پایانیام. نمیخواستم این موضوع را به گردن مسئولان لبنانی بیاندازم و میخواستم همهی ما در این موضوع شریک باشیم. به نظر بنده راه مناقشه با امریکاییها و اینکه بپذیریم امریکاییها وارد مناقشه با ما شوند باید سد شود. به آنها هیچ ارتباطی ندارد. به امریکاییها هیچ ربطی ندارد در لبنان کارخانهی موشک نقطهزن وجود دارد یا ندارد. این اسرائیل در همسایگی ما موشک میسازد، هواپیما میسازد، تانک میسازد، سلاح هستهای میسازد و سلاح شیمیایی هم میسازد. بروید از آنها بخواهید. نکتهی اضافی که میخواستم بگویم این است: این حق ماست که برای دفاع از کشورمان هر اسلحهای داشته باشیم. همچنین حق داریم هر سلاحی بسازیم چون به دست آوردن سلاح چند راه دارد: خرید، گرفتن از کسی یا ساختن. در غزه چه میکنند؟ میسازند. در یمن چه میکنند؟ میسازند. اما عقل سعودیها اجازه نمیدهد باور کنند یمنیها آنقدر باهوش هستند که موشک و پهپاد بسازند. چه کارشان کنم؟ در ایران چه میکنند؟ میسازند. ما نیز حق داریم بسازیم. بنده میگویم:
اولا امریکاییها حق ندارند دربارهی این حق با ما وارد مناقشه شوند. به شما چه ربطی دارد که کارخانهای وجود دارد یا ندارد؟ برادر، من به شما میگویم در این لحظه کارخانهای وجود ندارد اما شما حق ندارید در این باره با ما مناقشه کنید که کارخانهای هست یا نیست. ما حق داریم سلاحی داشته باشیم که با آن از کشورمان دفاع کنیم. چه خریده باشیم، چه هدیه گرفته باشیم و چه بسازیم. این یک.
دوم: اگر امریکاییها این پرونده را باز نگه دارند بنده به شما میگویم و اعلام میکنم بچههای ما توان کامل علمی و انسانی را برای ساخت این نوع موشکها دارند و ما از نیروی کامل برای واردات ابزار ساخت این نوع موشکها برخورداریم. بنده امشب میگویم: اگر امریکاییها بخواهند این پرونده را باز نگه دارند همهی جهان بدانند ما به زودی در لبنان کارخانهی ساخت موشکهای نقطهزن تأسیس خواهیم کرد. اگر بخواهند پرونده را باز نگه دارند… تا این لحظه کارخانهای تأسیس نکردهایم. اما با این رفتارهایتان دارید قانعمان میکنید. در دولت مدام صحبت از حمایت از تولید داخلی لبنان است. امروز مهمترین بازار جهان، تجارت اسلحه است. چرا میخندید؟ دارم جدی صحبت میکنم. ما میتوانیم موشکهای نقطهزن بسازیم و به جهان بفروشیم و به صندوق ذخیرهی ارزی لبنان نیز کمک کنیم. خوب است؟
به همین علت بنده از جناب ساترفیلد درخواست میکنم بنشیند سر جایش و سرش به کار خودش باشد و به وظیفهای که برای خودش تعیین کرده یعنی کمک به… (خنده) کمک به چه کسی؟! امریکاییها معمولا میانجی نیستند. کارشان این است که به نفع اسرائیل فشار بیاورند. خدا به برادران لبنانی در این مذاکرات کمک کند. دلیلی برای تهدید وجود ندارد. خون خودش را کثیف نکند. این حق طبیعی ماست و ما بر آن اصرار داریم و در مورد ما تهدید کاری از پیش نمیبرد. این تهدید هم چیز تازهای نیست. دو سه سال است این را میگویند. مطالب را گفتم و نمیخواهم تکرار کنم. اکنون و گذشته و آینده همین است که گفتم.
برادران گرامی و عزیز، در مجموع در چهلمین روز قدس میگویم خط و جبههی ما قدرتمند است. درست است که در سالهای گذشته قربانیهای زیادی دادیم اما به برکت خون شهیدان و جانفشانیها با قدرت و حضور بیشتر بازگشتیم. در کمال قدرت، عزم، ایمان و یقین به همهی شما میگویم: میتوانیم معاملهی قرن را شکست دهیم. ملت فلسطین نیز جلودار این عرصه هستند. وقتی فلسطینیها که صاحبان اصلی این ماجرا هستند در موضعگیریشان دربارهی معاملهی قرن و کنفرانس بحرین اجماع داشتند، هیچ کس نمیتواند بر ما، فلسطینیان و منطقه، چیزی را تحمیل کند. وقتی ملت سوریه دست از جولان برندارند، جولان به اسرائیل نخواهد پیوست حتی اگر ترامپ نقشه را اصلاح و زیرش را امضا کند. مثل کاری که نتنیاهو دیروز انجام داد. هر چیزی را که میخواهند امضا کنند و هر کاری میخواهند انجام دهند و هر چیزی میخواهند بگویند. اگر در همهی عرصهها باقی ماندیم و بر حقوقمان پافشاری کردیم و پیش و پس و همراه همه چیز به الله تکیه کردیم و به وعدهی یاریاش اطمینان داشتیم و به او، ملتها، نسلها، مردان، زنان، عقلها و ارادههایمان باور داشتیم، آینده متعلق به قدس است نه متعلق به ترامپ و همهی کوتاه قامتانی که در کنار ترامپ فعالیت میکنند.
سلام بر روح بزرگ امام خمینی که این روز را بنیان نهاد.
عیدتان مبارک، خدا یار و نگهدارتان.
آخرین نظرات